• بازدید:
  • دسته بندی: <-CategoryName->

آقو ما يه بار مغز پروانه خورديم رفتيم زن گرفتيم،
يني شيرين ترين و فرحبخشترين لحظات عمرمونو در زندگي زناشويي تجربه کرديم...
مي رفتيم سر کار زنمون مي گفت:
چرا انقد ميري سر کار؟
چرا به من نمي رسي؟
ميمونديم تو خونه مي گفت:
چرا نميري سر کار؟
پس کي ميخواد پول بياره تو اين خونه؟
مي شستيم رو مبل مي گفت:
من بايد از صبح تا شب تو اين خونه جون بکنم
جنابعالي رو مبل لم بدي؟
پا مي ششديم کمکش کنيم مي گفت:
اومدي خرابکاري کني؟
قيافه مون ژوليده پوليده بود مي گفت:
تو اصلاٌ به خاطر من به خودت نمي رسي!
به خودمون مي رسيديم مي گفت:
داري خودتو برا کي خوشگل مي کني؟
از دستپختش تعريف نمي کرديم مي گفت:
تو اصلاٌ قدرشناس زحمتاي من نيستي!
تعريف مي کرديم مي گفت:
ها؟ چه گندي زدي که حالا با اي حرفا ميخواي وجدانتو راحت کني؟...
ها ها ها ها ها...
آقامون خدابيآمرز راست مي گفت:
"اگه يه روز بهت گفتن بين زن گرفتن
و سرطان گرفتن يکي رو انتخاب کن
بگو سرطان،اصلاٌ از اسمش نترس...
با شيمي درماني درست ميشه!" :))))


نظرات شما عزیزان:

پینار
ساعت17:01---24 ارديبهشت 1393
دیووووووووووووووونه دمت گرم ببینم هنوزم زنتو داری یا دورش انداختی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ خخخخخخخخخخخ به دیوونه سرای منم سربزن
پاسخ: حتما سر زده میشه هههههه


ساغر
ساعت12:01---24 ارديبهشت 1393
ارسال نظر مشکل داره بار اول که کد میزنم و میفرستم ارسال نمیشه باید دوباره یا سه باره تکرار کنم...دفعه قبل هم بعضی کامنتام نرسیده بود...انگار مشکل داره..
پاسخ: اشکالی نداره اگه نشد فدای سرت همین که میای سر میزنی خودش یه دنیاس اجی


ساغر
ساعت11:56---24 ارديبهشت 1393
انصافا همینه ها...هر چی میگن این مردا ی جوری بالاخره حالشون گرفته میشه...آخی ...

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





ادامه مطلب
نوشته شده توسط : admin در تاریخ :